جدول جو
جدول جو

معنی چاه اسماعیل - جستجوی لغت در جدول جو

چاه اسماعیل
(اِ)
ده کوچکی است از دهستان شهوار بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 30 هزارگزی شمال میناب بر سر راه فرعی کهنوج به میناب واقع شده، 45 تن سکنه دارد و دو مزرعه چاه شیرین و ’قنبری’جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
امیر اسماعیل. از یاران ملک فخرالدین کرت و همان کسی است که ملک فخرالدین وی را با دویست تن مأمور گردانید که مصاحب جمال الدین محمد سام باشند. (از ذیل جامع التواریخ ص 25)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ اِ)
دهی از دهستان لیراوی است که در بخش دیلم شهرستان بوشهر واقع شده است و 253 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ اِ)
دهی از دهستان 3 بخش هرسین شهرستان کرمانشاه که در 17 هزارگزی جنوب باختری هرسین و 3 هزارگزی ده نو واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 148 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. در این آبادی بین ایزه و ده نو در سینۀ کوه آثار حجاری قدیم مشهور به ’فرهادتراش’ وجود دارد، دو نکتۀ قابل توجه در این حجاری این است که دستهای شخص حجاری شده رو به آفتابست و صبح و غروب آفتاب، آفتاب به او میتابد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ اِ)
دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و در بیست و هفت هزارگزی شمال خاوری دزگران و دو هزارگزی شمال ویژه واقع است. دشتی است سردسیر و 365 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه ویژه و محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات و توتون است. شغل اهالی آنجا زراعت وصنایع دستی آنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد و در تابستانها از راه سنقر و آگاه میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ اِ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در 5هزارگزی جنوب ده دوست محمد. آب آن از رود خانه هیرمند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا